moshaverrkhob moshaverrkhob
|
پرخاشگري در كودكان رفتاري است كه منجر به آسيب رساندن به خود، ديگران يا اموال مي شود. اين مي تواند شامل رفتارهاي فيزيكي مانند ضرب و شتم، گاز گرفتن يا پرتاب اشيا، يا رفتارهاي كلامي مانند تهديد، توهين يا افترا باشد. پرخاشگري در كودكان مي تواند در هر سني رخ دهد، اما بيشتر در دوران كودكي و نوجواني ديده مي شود. علت پرخاشگري در كودكان پژوهش ها اثبات نموده است كه بسياري از نوجوان و جواناني كه در اواسط زندگي خود پرخاشگر هستند و به نوع با اختلالات پرخاشگري درگير هستند در دوران كودكي خود از والدين خود پرخاشگري ديده اند. به صورت كلي نمي شود براي پرخاشگري تعريف خاص و دقيق اراده نمود اما پژوهش هاي روانشناسي و پزشكي نشان مي دهد كه پرخاشگري به نوعي رفتاري است كه در آن شخص پرخاشگر مي خواهد و قصد دارد تا با صدمه زدن به فرد ديگر از لحاظ جسمي و روحي به هدف خود برسد. در واقع مي شود گفت كه شخص پرخاشگر مي خواهد تا با استفاده از پرخاشگري خود موجبات آزار و اذيت ديگري را فراهم نمايد.
كمبود چه ويتاميني باعث پرخاشگري در كودكان ميشود ويتامين D براي رشد و نمو طبيعي استخوان ها و دندان ها ضروري است. همچنين در عملكرد صحيح سيستم عصبي و مغز نيز نقش دارد. كمبود ويتامين D مي تواند منجر به طيف وسيعي از مشكلات سلامتي شود، از جمله: نرمي استخوان ها علت پرخاشگري كودكان زير ۳ سال عدم توانايي در بيان احساسات: كودكان زير ۳ سال، هنوز نمي توانند احساسات خود را به طور واضح بيان كنند. آنها ممكن است از رفتارهاي پرخاشگرانه براي بيان احساساتي مانند خشم، نااميدي، ترس يا حسادت استفاده كنند. پرخاشگري در كودكان به نظر مي رسد كه در نهايت عوامل اكتسابي و محيطي كه بيشتر در محيط خانواده رخ مي دهد بيشترين تاثير را در پرخشاگري كودكان داشته باشد و با توجه به اين موضوع اصلاح رفتاري والدين و اينكه والدين طوري محبت نموده و برخورد نمايند تا كودك مهرباني و منطق را جايگزين پرخاشگري رفتار بد نمايد بسيار مهم است. علت پرخاشگري كودكان ۵ ساله برخي از علل رايج پرخاشگري در كودكان ۵ ساله عبارتند از: ناتواني در بيان احساسات: كودكان ۵ ساله هنوز در حال يادگيري نحوه بيان احساسات خود به روشي سالم هستند. آنها ممكن است نتوانند به طور موثر از كلمات براي بيان خشم، نااميدي يا عصبانيت خود استفاده كنند. در نتيجه، ممكن است به رفتارهاي پرخاشگرانه متوسل شوند تا احساسات خود را بيان كنند. منبع:كانون مشاوران ايران-پرخاشگري در كودكان ✔️ درمان معجزه آسا
امتیاز:
بازدید: 0
آلبرت بندورا بنيانگذار نظريه شناختي اجتماعي معتقد است عوامل شخصي (از جمله باورها، انتظارات، نگرش ها، دانش ها، راهبردها ومانند اين ها)، رويدادهاي محيطي(فيزيكي واجتماعي) و رفتارهاي (عملي وكلامي) فرد با يكديگر تاثير و تاثر متقابل دارند و هيچ يك از اين سه جز را نمي توان جدا از اجزاي ديگر به عنوان تعيين كننده رفتار انسان به حساب آورد. بندورا اين تعامل سه جانبه را تعيين گري متقابل (جبر متقابل) مي نامد (سيف، 1387). بندورا فرايندهاي شناختي را در تعيين رفتار آدمي بسيار مهم مي داند. طبق نظر او رفتار مي تواند شديدا تحت تاثير تخيلات فرد باشد. از آن جايي كه رفتار فرد دست كم تا حدودي به وسيله فرآيندهاي شناختي او تعيين مي شود، اگر اين فرآيندها به درستي واقعيت را منعكس نكند، موجب رفتار ناسازگارانه مي شود. بندورا چند دليل براي ايجاد فرايند هاي شناختي معيوب به دست مي دهد. نخست اين كه، اعتقادات غلط در كودكان ممكن است به اين علت به وجود آيند كه چيزها را بر اساس ظاهرشان ارزيابي مي كنند. دوم اين كه خطاي فكري مي تواند از اطلاعات حاصل از شواهد ناكافي به وجود مي آيد. مثلا يادگيري ناشي از تصوراتي كه توسط رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي منتقل ميشود. مردم تا حدي تصورا تشان را درباره واقعيت هاي اجتماعي كه هيچ گونه تماس مستقيمي با آن ها نداشته اند از راه صحنه هاي تلويزيوني مي آموزند. از آنجا كه دنياي ماهواره، تلويزيون، اينترنت، بازي هاي ويديو يي، رايانه اي و….. مملو از شخصيت هاي فاقد اصول اخلاقي (و پرخاشگري، خشونت، زير پا گذاشتن قوانين ومقررات و…..) است مي تواند دانش مربوط به جهان واقعي را وارونه جلوه دهد. طبق نظر بندورا اين ديد تحريف شده از واقعيت گاهي ممكن است به رفتار مجرمانه و جنايت آميز منجر شود. ” كودكان براي فرستادن نامه هاي تهديد آميز به معلمان و براي دعواهاي همراه با ضرب و جرح دستگير شده اندو معلوم گشته است كه اين گونه كارها را از صحنه هاي تلويزيوني آموخته اند (هرگنهان و اولسون، 1385). بندورا مي گويد پس از آن كه باورهاي غلط تشكيل شدند، به صورت دائمي در مي آيند، زيرا صاحبان باورهاي غلط افرادي را مي جويند كه همان باورها را دارند. افزون بر اين، وقتي كه باورهاي غلط تشكيل شدند، به صورت پيشگويي ها يي كامبخش در مي آيند. براي مثال، اگر كودكي به اين باور برسد كه به جز از راه پرخاشگري و خشونت نمي توان به اهداف خود رسيد، به تجارب وفعاليت هايي مي پردازد كه باور او را تاييد مي كنند (هرگنهان و اولسون، 1385). منبع : كودك و نوجوان-نقش رسانه در يادگيري لجبازي و پرخاشگري
امتیاز:
بازدید: 78
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |